شاید.......
سه شنبه, ۹ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۱۴ ب.ظ
سهراب چه میگویی ؟ " زیر باران باید رفت ... چشمها را باید شست. چشمها را شستم باز همان را دیدم جز دو رنگی و دروغ جز غم و غصه و تلخی هیچ به چشم نرسید . پس چه شد آن همه توصیف قشنگت سهراب . دوره ء رنگ سیاهی ایست
تو اگر میدانستی ! دل آسمان هم از دست بشر میگرید ؟باز سر میدادی زیر باران باید رفت ؟
سهراب... چشم ها را شستم حقیقت تلخ است که اگر خوب ببینی هیچ کسی اینجا نیست همه در حال عبورند همه در حال گذرند زندگی پر درد است شاید آن روز که سهراب در میان گلزار گفت
زندگی زیبا است هیچ گلی خار نداشت هیچ دلی خوار نبود......شاید.
- ۹۳/۱۰/۰۹