چطوری مصطفی

" دُرُســت مـثـلِ یـک بـرکـه، آرام و ســاکـتـم ایــن روزهــا سـنـگ نــیـنـداز و آشــوبـم نــکـن! فــقـط بــگـذار، عـکـسـت آرام و نــرم در دِلَــــــم بــیُـفـتـد ... ! "

چطوری مصطفی

" دُرُســت مـثـلِ یـک بـرکـه، آرام و ســاکـتـم ایــن روزهــا سـنـگ نــیـنـداز و آشــوبـم نــکـن! فــقـط بــگـذار، عـکـسـت آرام و نــرم در دِلَــــــم بــیُـفـتـد ... ! "

دوست یعنی
کسی که پیشت هست آرومی
و وقتی نیست احساس می کنی
چیزی توزندگیت کمه
دوست یعنی
کسی که ساده وبی منظورحرفاتو میزنی
خیالت راحته هیچ سوءتعبیری نمیشه.....

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۱۱ دی ۹۳، ۱۹:۰۳ - سید مرتضی
    !!!!!!
  • ۳ دی ۹۳، ۲۲:۲۴ - علی رضا
    اوهوم
نویسندگان

۲۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

امشب

يكشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۳۹ ب.ظ

مـــــــــــــــــــــــــشب.....
"از انکار تو می‌آیم‌ ! تمام‌ِ باورِ دیروز !
سرابی‌ بودی‌ از آغاز ، نه‌ یک‌ فانوس‌ِ یلداسوز !
از انکار تو می‌آیم‌ ! رفیق‌ِ نارفیقی‌ها !
شکستن‌های‌ بی‌وقفه‌ : تمام‌ِ سهم‌ من‌ از ما !
مرا این‌گونه‌ در برزخ‌ ، رها کردی‌ به‌ آسانی‌ !
نه‌ همدستی‌ ، نه‌ همپایی‌ ، من‌ُ این‌ بغض‌ پنهانی‌ !
من‌ از آیینه‌ ترسیدم‌ ، که‌ در آیینه‌ دیوی‌ بود !
سکوت‌ من‌ در انکاره‌ ، تماشایم‌ غریوی‌ بود !
و تندیس‌ِ تو ویران‌ شد ! به‌ دست‌ عاشقی‌ بُت‌ساز !
چه‌ ساده‌ باورت‌ کردم‌ ! دروغین‌ بودی‌ از آغاز............

هی

يكشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۳۸ ب.ظ

هی فلانی !
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم .....
هر کجا دلت میخواهد برو !!
فقط آرزو میکنم وقتی دوباره هوای من به سرت زد ،،،
آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه باز هم آرام نگیری....

کشور من

يكشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۳۷ ب.ظ

ریسمان پاره

يكشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۳۵ ب.ظ

ریسمان پاره را می توان دوباره گره زد
دوباره دوام می آورد
اما هر چه باشد ریسمان پاره ای است
شاید ما دوباره همدیگر را دیدار کنیم
اما در آنجا که ترکم کردی

هرگز دوباره مرا نخواهی یافت!

رفیقامون

يكشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۳۳ ب.ظ
رفیقامون زیاد نیستن ! اما من همیشه براشون زیادی بودم!

به دوست داشتن

چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۲۱ ب.ظ

به دوست داشتن‌ات مشغولم!
 همانند سربازی که سال‌هاست
در مقری متروکه،
بی‌خبر از اتمام جنگ،
نگهبانی می‌دهد

پشت چراغ قرمز

چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۱۷ ب.ظ

hossein panahi ,sokhan hakimane, sokhanan bozorgan, sokhanan falsafi, sokhanan pand amooz hossein panahi, اس ام اس حسین پناهی ,جملات حسین پناهی, جمله های حسین پناهی ,جملک حسین پناهی, حرف های حسین پناهی, درباره حسین پناهی, سخنان حسین پناهی, متن های حسین پناهی ,نوشته های حسین پناهی, گفته های حسین پناهی

میخواهی بروی

چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۱۲ ب.ظ

Naghmehsara (569)

 

می خواهی بروی ؟!

پس بی بهانه برو !

بیدار نکن خاطره های خواب آلوده را …

محبت ساختگیـت، عشق دروغینت و چشمان پر فریبت،

روزی گرفتارت خواهند ساخت …

فقط بیا در خزان خواسته هایم کمی قدم بزن

دلم برای راه رفتنت تنگ شده است…!

بهار زندگی

چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۱۱ ب.ظ

u89545653.rl

چه غروبی بود        چه شبی خواهد شد…

                  ***

من و تو

         دست ها در هم گره     چشم ها در هم تنیده

کنار امواج وحشی

                 کنار آن شراره های داغ

   بعد از آن آب تنی طلایی

          ***

 

و حال عطر شب بوها

                “سمفونی جیرجیرکها”

نوای گیتار بیگانه ات      با همراهی صدای من

    طعم بستنی بهارنارنج ِ تابستانی

          جای ستارگان خالی

                 کمی هم نور مهتاب

شاید وقتش فرا رسیده

              شکستن همه ی ِ استقامت ها

 

آرزو

چه زخم هایی بر دلم خورد

چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۰۲ ب.ظ

Naghmehsara (570)

 

چه زخم هایی بردلم خورد؛

تا یــــاد گرفـــتم…

که هیــچ نـــــوازشی،

بـــــــــی درد نیست . . .