تا بودیم نبودیم کسی
تا بودیم نبودیم کسی
کشت مارا غم بی همنفسی
تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدار شدند
قدر آیینه بدانید چو هست
نه در آن لحظه که افتادو شکست
- ۱ نظر
- ۰۲ آذر ۹۳ ، ۲۳:۱۱
تا بودیم نبودیم کسی
کشت مارا غم بی همنفسی
تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدار شدند
قدر آیینه بدانید چو هست
نه در آن لحظه که افتادو شکست
بهم گفت:
دوست من، یعنی ما لیاقت داریم جزء 313 یار امام زمان (عج)باشیم؟؟
یه لبخند زدم و با شرمندگی گفتم :
بیا بشینیم گریه کنیم رفیق!
ما جزء 40 میلیون زائر کربلا هم نیستیم..
مترسک ناز می کند
کلاغ ها فریاد میزنند
من سکوت میکنم
و این است مزرعه زندگی من
خشک و بی نشان
دنیا اینه:
مرد بودن درد دارد
نامرد بودن کیف
خوبی تاوان دارد
بدی احترام
پاک باشی تنهایی
خیانت کنی با کلاسی
پادشاهی در زمستان به نگهبان گفت:
سردت نیست؟ گفت: عادت دارم
گفت: میگویم برات لباس گرم بیاورند
.
.
.
و فراموش کرد
صبح جنازه نگهبان را دیدند که روی دیوار نوشته بود: به سرما عادت داشتم اما وعده لباس گرمت مرا از پای در آورد ...!
مواظب وعدهایمان باشیم..
ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺟﻬﺎﻥ : 7,000,000,000
.
.
.
.
.
ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﻧﺒﺎﺷﻢ : 6,999,999,999
.
.
.
.
ﺩﯾﺪﯼ ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﻧﺒﺎﺷﻢ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﻗﺎﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮ ..میکنند
جوانی از بیکاری رفت باغ وحش پرسید:استخدام دارید؟
یارو گفت مدرک چی داری؟ گفت دیپلم!
یارو گفت یه کاری برات دارم،
حقوقشم خوبه پسره قبول کرد.
یارو گفت :
ما اینجا میمون نداریم میتونی بری توی پوست میمون
تو قفس تا میمون برامون بیاد!
چند روزی گذشت یه روز جمعه که شلوغ شده بود،
پسره توی قفس پشتک وارو میزد
از میله ها بالا پائین میرفت.
جوگیر شد زیادی رفت بالا از اون طرف افتاد تو قفس شیره!
داد زد کمککککککککک
شیره جستی زد و سریع پنجه اشو گذاشت رو دهانش گفت
آبرو ریزی نکن من لیسانس دارم..!