خخخخخخخخخخخ
- ۱ نظر
- ۲۴ آذر ۹۳ ، ۱۲:۴۳
دﺧﺘﺮی ﯾﻚ ﺗﻠﻔﻮن ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮد...
ﭘﺪرش وﻗﺘﻲ ﺗﻠﻔﻮن را دﯾﺪ
ﮔﻔﺖ. وﻗﺘﻲ آﻧﺮا ﺧﺮﯾﺪی اوﻟﯿﻦ ﻛﺎر ﻛﻪ ﻛﺮدی ﺟﻲ ﺑﻮد؟
دﺧﺘﺮ: روی ﺻﻔﺤﻪ اش را ﺑﺎ ﭼﺴﭗ ﺿﺪی ﺧﺮاش ﭘﻮﺷﺎﻧﺪم و ﯾﻚ ﻛﺎور ﻫﻢ ﺑﺮاﯾﺶ ﺧﺮﯾﺪم.
ﭘﺪر: ﻛﺴﻲ ﻣﺠﺒﻮرت ﻛﺮد اﯾﻦ ﻛﺎر را ﺑﻜﻨﻲ؟
دﺧﺘﺮ: ﻧﻪ!
ﭘﺪر: ﺑﻪ ﻧﻈﺮت ﺑﺎ اﯾﻦ ﻛﺎرت ﺑﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺳﺎزﻧﺪﻩ اش ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺷﺪ؟
دﺧﺘﺮ: ﻧﻪ ﭘﺪر اﺗﻔﺎﻗﺎ ﺧﻮد ﺷﺮﻛﺖ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻣﯿﻜﻨﺪ ﻛﻪ اﯾﻦ ﻛﺎور ﻫﺎ را اﺳﺘﻔﺎدﻩ ﻛﻨﯿﻢ
ﭘﺪر: ﭼﻮن ﺗﻠﻔﻮﻧﺖ زﺷﺪ و ﺑﻲ آرزش ﺑﻮد اﯾﻨﻜﺎر را ﻛﺮدی؟
دﺧﺘﺮ: اﺗﻔﺎﻗﺎ ﭼﻮن دﻟﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮاﻫﺪ ﺿﺮﺑﻪ ی ﺑﺨﻮرﻩ و از ﻗﯿﻤﺖ ﺑﯿﻔﺘﻪ اﯾﻦ ﻛﺎر را ﻛﺮدم
ﭘﺪر: ﻛﺎور ﻛﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﻛﺪی زﺷﺖ ﺷﺪ؟
دﺧﺘﺮ: ﺑﻨﻈﺮم زﺷﺖ ﻧﺸﺪ; اﻣﺎ اﮔﺮ زﺷﺪ ﻫﻢ ﻣﯿﺸﺪ, ﺑﻪ ﺣﻔﺎﻇﺘﻲ ﻛﻪ از ﺗﻠﻔﻮﻧﻢ ﻣﯿﻜﻨﺪ ﻣﻲ ارزد.
ﭘﺪر ﻧﻜﺎﻩ ﺑﺎ ﻣﺤﺒﺘﻲ ﺑﻪ دﺧﺘﺮش اﻧﺪاﺧﺖ و ﮔﻔﺖ:
"ﺣﺠﺎب" ﯾﻌﻨﻲ ﻫﻤﯿﻦ.
تا رمز عملیات رو گفتم
بـعـضـی حـرف هـا گـفـتـنـی نـیـست ،
مسافت بین دو قبر مطهر حضرت سیدالشهدا ( ع ) وبرادر با وفایش حضرت اباالفضل عباس علیهم السلام
دعوا شده بود
آقا امیرالمومنین(ع) رسید
گفت:آقای قصاب بذار بره!
قصاب گفت به تو ربطی نداره ودستشو برد بالا محکم گذاشت تو صورت حضرت علی(ع)
آقا سرشو انداخت پایین و رفت
(زمان خلافت)
مردم ریختند و گفتند فهمیدی کیو زدی؟!
قصاب گفت نه فضولی میکرد زدمش
گفتند زدی تو گوش حضرت علی(ع)خلیفه مسلمین
قصاب ساتور رو برداشت ودستشو قطع کرد
گفت دستی که بخوره توی صورت حضرت علی (ع) مال من نیست...
جیگرشو داری یه چیزی بهت بگم؟؟؟
امام زمان(ع)فرمودند:
باهرگناهی که میکنی یه سیلی تو صورت من میزنی!!!