چطوری مصطفی

" دُرُســت مـثـلِ یـک بـرکـه، آرام و ســاکـتـم ایــن روزهــا سـنـگ نــیـنـداز و آشــوبـم نــکـن! فــقـط بــگـذار، عـکـسـت آرام و نــرم در دِلَــــــم بــیُـفـتـد ... ! "

چطوری مصطفی

" دُرُســت مـثـلِ یـک بـرکـه، آرام و ســاکـتـم ایــن روزهــا سـنـگ نــیـنـداز و آشــوبـم نــکـن! فــقـط بــگـذار، عـکـسـت آرام و نــرم در دِلَــــــم بــیُـفـتـد ... ! "

دوست یعنی
کسی که پیشت هست آرومی
و وقتی نیست احساس می کنی
چیزی توزندگیت کمه
دوست یعنی
کسی که ساده وبی منظورحرفاتو میزنی
خیالت راحته هیچ سوءتعبیری نمیشه.....

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۱۱ دی ۹۳، ۱۹:۰۳ - سید مرتضی
    !!!!!!
  • ۳ دی ۹۳، ۲۲:۲۴ - علی رضا
    اوهوم
نویسندگان

یا حسین◘

چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۲۶ ق.ظ
وای من خیمه ها به غارت رفت

گیسویی روی نی پریشان شد



وسط چند خیمه ی سوزان

خواهری دل شکسته حیران شد

وای من چادری به یغما رفت

بانویی معجرش در آتش سوخت



مرد بیماراین حرم تنهاست

نیمه ای از بسترش در آتش سوخت

شعله و دود تا فلک می رفت

کربلا هم سقیفه ای دارد
در هیاهوی زیور زینب

گوشوارِ سه ساله ای گم شد

وای از هق هق النگوها

آسمان هم به گریه افتاده



درشلوغی ِ عصرعاشورا

حرمله یاد هدیه افتاده

حرف خلخال را دگر نزنید

درد ِسرسازمی شود به خدا



دختران تازه یادشان رفته

زخم ها باز می شود به خدا

سرعباس را به نیزه زدند

تا ببیند چه بر حرم رفته



تا ببیند نگاه یک لشگر
سمت بانویی محترم رفته

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی