چطوری مصطفی

" دُرُســت مـثـلِ یـک بـرکـه، آرام و ســاکـتـم ایــن روزهــا سـنـگ نــیـنـداز و آشــوبـم نــکـن! فــقـط بــگـذار، عـکـسـت آرام و نــرم در دِلَــــــم بــیُـفـتـد ... ! "

چطوری مصطفی

" دُرُســت مـثـلِ یـک بـرکـه، آرام و ســاکـتـم ایــن روزهــا سـنـگ نــیـنـداز و آشــوبـم نــکـن! فــقـط بــگـذار، عـکـسـت آرام و نــرم در دِلَــــــم بــیُـفـتـد ... ! "

دوست یعنی
کسی که پیشت هست آرومی
و وقتی نیست احساس می کنی
چیزی توزندگیت کمه
دوست یعنی
کسی که ساده وبی منظورحرفاتو میزنی
خیالت راحته هیچ سوءتعبیری نمیشه.....

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۱۱ دی ۹۳، ۱۹:۰۳ - سید مرتضی
    !!!!!!
  • ۳ دی ۹۳، ۲۲:۲۴ - علی رضا
    اوهوم
نویسندگان

خاک مزارمو شستشو میده

دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۲۵ ب.ظ

ﮔﻔﺘﻢ: ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺩﺍﺭﻱ ﻣﻴﺮﻱ؟
ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﻩ ... 
ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻨﻢ ﺑﻴﺎﻡ؟ 
ﮔﻔﺖ: ﺟﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﻴﺮﻡ ﺟﺎﻱ2 ﻧﻔﺮﻩ ﻧﻪ 3 ﻧﻔﺮ!
ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﺮﻣﻲﮔﺮﺩﻱ؟
ﻓﻘﻂ ﺧﻨﺪﻳﺪ … 
ﺍﺷﮏ ﺗﻮﻱ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﺣﻠﻘﻪ ﺯﺩ،
ﺳﺮﻣﻮ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ،
ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺯﻳﺮ ﭼﻮﻧﻢ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺳﺮﻣﻮ ﺑﺎﻻ ﺁﻭﺭﺩ
ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﮐﺠﺎ ﻣﻴﺮﻱ؟
... ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻴﺮﻡ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻳﻪ ﺟﺎﻳﻲ ...
ﮔﻔﺖ: ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺮﻳﺎ, ﻳﮑﻴﻮ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺒﺮ !...
ﮔﻔﺘﻢ: ﺟﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﻴﺮﻡ ﺟﺎﻱ 1 ﻧﻔﺮﻩ ﻧﻪ 2 ﻧﻔﺮ!
ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻣﻲﮔﺮﺩﻱ؟
ﮔﻔﺘﻢ: ﺟﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻣﻴﺮﻡ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻧﺪﺍﺭﻩ!
ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﻭﻧﻢ ﺭﻓﺖ ...
ﻭﻟﻲ ﺍﻭﻥ ﻣﺪﺗﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺷﮏ ﭼﺸﻤﺎﺵ
...ﺧﺎﮎ ﻣﺰﺍﺭﻣﻮ ﺷﺴﺘﺸﻮ ﻣﻴﺪﻩ.....

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی